آشنایی با لوکیشن فیلم ترسناک قله ای به رنگ خون
به گزارش مجله پریها، هر ساله شاهد ساخت و نمایش فیلم های ترسناک متعددی هستیم که با اقبال مخاطبان روبرو می شوند. در این مجال با معرفی لوکیشن یکی از فیلم های مطرح ژانر وحشت همراه شما هستیم.
در میان آثار ژانر وحشت گهگاه با نمونه هایی خاص روبرو می شویم که تا حدی با دیگر آثار این حوزه تفاوت داشته و با نگاهی خاص ساخته شده اند. آثاری که از قضا توجه مخاطبان را نیز به خود جلب نموده و در شمار فیلم های پیروز ژانر ترسناک، جایگاهی را به خود اختصاص می دهند. در این میان شاید آشنایی با لوکیشن این آثار برای آن دست از علاقه مندان دنیای ترس و وحشت سرگرم کننده و جالب توجه باشد. به همین مناسبت در این مطلب از مجموعه مقالات گردشگری وحشت، قصد داریم شما را با لوکیشن یکی از این آثار در خور توجه آشنا کنیم.
عمارتی خاص، تسخیرشده و البته ترسناک که محل فیلمبرداری یکی از آثار پیروز این حوزه یعنی فیلم Crimson Peak (قله ای به رنگ خون) بوده است. اگر شما هم از دوست داران آثار شاخص دنیای ترس و وحشت هستید، حتما ما را در این گشت و گذار و بازدید از لوکیشن فیلم همراهی کنید.
کریمسون پیک یک فیلم عاشقانه با حال و هوای گوتیکی و ترسناک است که در سال 2015 روانه پرده سینماها شد. این فیلم که محصول کشور آمریکا است، به وسیله یکی از نوابغ این حوزه ساخته شده است. گیلرمو دل تورو (Guillermo del Toro) از کارگردانان نام آشنای دنیای سینما است که علاوه بر کارگردانی این فیلم، در نوشتن فیلمنامه و تهیه آن نیز مشارکت داشته است. از جمله بازیگران این فیلم می توان به میا واشیکوفسکا (Mia Wasikowska)، تام هیدلستون (Tom Hiddleston)، جسیکا چستن (Jessica Chastain)، چارلی هانم (Charlie Hunnam) و جیم بیور (Jim Beaver) اشاره نمود.
این فیلم در مجموع به فروشی 74 میلیون دلاری رسید، این در حالی است که بودجه ساخت آن 55 میلیون دلار بود. بعلاوه این فیلم در زمان اکران نقدهای مثبت بسیاری دریافت نموده و مورد توجه تماشاگران نهاده شد. اما داستان و درون مایه اصلی این فیلم چیست؟
زنی جوان و بلوند در لباسی سفید رنگ در تاریکی شمعدانی در دست گرفته و با هراس به اطراف می نگرد. کمی آن سوتر چیزی در تیرگی حاکم بر محیط می خزد و تمامی این اتفاقات در یک فضای مرموز و در عمارتی ترسناک و تسخیرشده روی می دهند. این شاید گویاترین تصویر از فضای حاکم بر این فیلم تماشایی باشد. همان المان های همیشگی آثار ژانر ترسناک که برای بسیاری از علاقه مندان این نوع فیلم ها بسیار آشنا است، عناصری که به ویژه پای ثابت آثار سینمایی هستند که به موضوع خانه های تسخیرشده و حوادث روی داده در آنها می پردازند. اما همین عناصر تکراری در دستان کارگردانی خبره همانند گیرمو دل تورو به مراتب تأثیرگذارتر است. کارگردانی که خالق اثری جاودانه همانند لابیرنت پن (Pans Labyrinth) است.
یک فیلم گوتیک ویکتوریایی و البته ترسناک که در کلام نویسنده چیره دست و استاد خلق داستان های ترسناک یعنی استیفن کینگ (Stephen King)، اینگونه توصیف می شود:
شگفت انگیز و به شکلی خارق العاده ترسناک
تصاویر سرگرم کننده از لوکیشن اصلی فیلم ناخودآگاه یادآور فضا و نورپردازی آثار به یادماندنی کارگردان بنام کشور ایتالیا داریو آرجنتو (Dario Argento) است. در مجموع به نظر می رسد دل تورو تمام کوشش خود را به کار گرفته تا علاوه برنمایش نبوغ خود در ساخت آثاری این چنینی، ادای دینی نیز به کارگردانان معروف و شناخته شده این ژانر داشته باشد. شاید در این میان نگاه او بیش از دیگران معطوف استنلی کوبریک (Stanley Kubrick) بزرگ باشد، نابغه فیلمسازی که اثری دیدنی و ترسناک همانند درخشش (The shining) را کارگردانی نموده است.
کریمسون پیک ساخته کسی همانند دل تورو است که به خاطر خلق هیولاهای ترسناک و زیبایی خیره کننده فیلم هایش شناخته می شود، با این حساب باید اشاره نمود این فیلم نیز از تحسین منتقدان و توجه تماشاگران بی نصیب نماند. اما اوج جذابیت فیلم به عمارت ترسناک و تسخیرشده آن برمی شود که در پس ظاهر ترسناکش، داستانی جالب توجه و خواندنی دارد.
فیلم قله ای به رنگ خون در کل در کشور کانادا و در شهرهای مختلفی همانند تورنتو و انتاریو فیلمبرداری شده است. هر چند دنیای خیالی فیلم در اصل در کامبریا (Cumbria) که با نام تاریخی اش یعنی کامبرلند شناخته می شود، در جریان است. منطقه ای که در شمال غربی انگلستان و در مرز این کشور با اسکاتلند واقع شده است. از سوی دیگر هیچ بخشی از فیلم در هالیوود فیلمبرداری نشده است.
نخستین سکانس های این فیلم در تاریخ دهم ماه فوریه در شهر تورنتو و در استودیو فیلمسازی پاین وود (Pinewood Toronto Studios) تصویربرداری شده و فیلمبرداری آن در نهایت در 16 ماه می سال 2014 به سرانجام رسید. بخش هایی از فیلم در خیابان های شهری در منطقه همیلتون انتاریو فیلمبرداری شد. در آن موقع بخشی از خیابان بسته و جلوی عبور و مرور گرفته شد، سپس سطح خیابان را با خاک پوشاندند تا به برترین شکل بازتاب دهنده حال و هوای فیلم باشد.
اما قبل از آنکه به جادوی پرده سبز و جلوه های ویژه بیندیشید، بد نیست بدانید بسیاری از صحنه های فیلم در عمارتی خاص فیلمبرداری شد. عمارتی در ابعاد واقعی که در استودیو ساخته شده و به خوبی احتیاج کارگردان را برای نمایش ریزترین جزئیات رفع کرد.
توجه دل تورو بیش از هر چیز دیگر معطوف به وجه عاشقانه و البته گوتیک وار فیلم بود. برای فیلمی که در عین بیان داستانی عاشقانه قرار است روایت گر ماجرایی ترسناک در حال و هوایی گوتیک وار باشد، لوکیشن از اهمیتی دو چندان برخوردار است. به همین علت عمارت مخوف و لوکیشن اصلی این فیلم به میزان دیگر بازیگران حائز اهمیت بوده و هویت خاص خود را دارا است. به همین علت برای کارگردان مهم بود که این عمارت واقعی بوده و هیچ بخش آن مصنوعی و محصول جلوه های ویژه کامپیوتری نباشد.
عملیات ساخت این عمارت سه طبقه با نام آلردیل هال (Allerdale Hall) تقریبا سه ماه به طول انجامید و دل تورو همانند همواره، با دقتی مثال زدنی به تک تک مراحل و کوچک ترین جزئیات طراحی توجهی خاص داشت. مبلمان استفاده شده در دو میزان ساخته شد تا به خوبی بیانگر احساسات شخصیت ها در سکانس های مختلف فیلم بوده و تجربه بصری آن ها را بی واسطه پیش چشم بیننده به نمایش بگذارد. در انتخاب رنگ ها در این فیلم دقت بسیاری صرف شد تا حال و هوای محیط به خوبی با اتمسفر سکانس های فیلم در ارتباط باشد، بعلاوه کاغذ دیواری های استفاده شده در خانه نیز به صورت مخفی حاوی کلمه ترس بودند که ناخودآگاه فکر بیننده را به بازی می گرفت. در واقع کارگردان تمام کوشش خود را به کار گرفت تا مفهوم خانه در این فیلم مبدل به چیزی فراتر از محلی برای زندگی شده، و بیننده با دقت بیشتری درمورد مفهوم خانه بیندیشد.
از سوی دیگر شاید به نظر برسد این عمارت ساختگی تنها حضوری فیزیکی در فیلم داشته و فاقد مفهوم جایی برای زندگی باشد. اما واقعیت این است که بسیاری از بخش های خانه واقعی بوده و حتی کارکردی طبیعی داشتند. به عنوان نمونه صحنه های مربوط به آسانسور کاملا واقعی بودند، چون این آسانسور ترسناک حقیقتا کار می کرد، بعلاوه شومینه های خانه نیز همگی واقعی بودند.
در حقیقت تنها نکته جعلی در خصوص این عمارت، سوراخ های موجود در سقف آن بودند. از آنجایی که عمارت مذکور نه در محیط خارج، که در داخل استودیو ساخته شده بود، امکان نمایش آسمان وجود نداشت. به همین دلیل تکنولوژی CGI به یاری تیم سازنده آمده و با یاری جلوه های ویژه این نقص را رفع کردند. با نگاهی به کوشش و دقتی که در ساخت عمارت ترسناک کریمسون پیک به کار گرفته شده، باید گفت که دست اندرکاران ساخت فیلم کاری بزرگ را به انجام رساندند. به طوری که هم دل تورو و هم بازیگر تام هیدلستون در جایی اشاره نمودند این بزرگترین چیزی بوده که آن ها تجربه کار کردن روی آن را داشتند.
شاید بگویید اگرچه کارگردان با ساخت این خانه چیزی بزرگ و قابل توجه به دست آورده، اما این همه زحمت برای ساخت چیزی که تنها یک بار در یک فیلم به نمایش گذاشته می شود، کاری عبث و بی فایده است. اما پاسخ این پرسش در فکر کارگردان چیز دیگری است.
در حقیقت باید پذیرفت که محصول جلوه های ویژه و تکنولوژی هایی همانند CGI، شاید نتواند به خوبی این حال و هوای خاص، مرموز و دهشتناک را به بیننده منتقل می نماید، حداقل نه آنگونه که این عمارت پیروز به انجامش شد. از سوی دیگر این خانه ساختگی در عین حال مزایای بیشتری نسبت به یک خانه واقعی داشت، چرا که کارگردان ایده های فکری خود را به راحتی در جای جای آن اعمال نموده و آنها را باری مخاطبان به نمایش می گذاشت. در نهایت این پرسش باقی می ماند که این عمارت که لوکیشن فیلمبرداری اثری ترسناک بوده، آیا خود نیز درگیر ماجراهای ترسناک و تسخیر شدگی هست یا خیر؟ آیا حال و هوای فیلم تأثیری روی آن گذاشته است یا خیر؟ پرسش هایی که هنوز پاسخی برای آنها نداریم.
در صورت تمایل و برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص این فیلم بد نیست به مطالعه کتاب خارق العاده کریمسون: پیک هنر تاریک (Crimson Peak: The Art of Darkness) بپردازید که مملو از مصاحبه های صورت گرفته، نکاتی در خصوص جلوه های هنر مفهومی به کار رفته در فیلم، تصاویر جالب توجه و هر نکته جالب دیگری است که خوانندگان مایلند در خصوص این محصول جالب توجه و سرگرم کننده داشته باشند.
اگر شما هم از جمله هواداران آثار این کارگردان به خصوص و هنر او در به تصویر درآوردن داستان های تیره و تار هستید، حتما در آثاری همانند Guillermo del Toro: At Home with Monsters: Inside His Films, Notebooks, and Collections و Guillermo del Toro Cabinet of Curiosities: My Notebooks, Collections, and Other Obsessions H به نکاتی جالب توجه برخواهید خورد. نکاتی خواندنی که همانند پنجره ای شگفت انگیز رو به دنیایی باز می شود که فکر خالق شاهکاری همانند لابیرنت پن را تحت تأثیر خود قرار داده اند.
به سرانجام این مطلب رسیدیم. نظر شما در خصوص این فیلم و عمارت ترسناکش چیست؟ اگر پیش تر پیروز به تماشای این فیلم شدید، آیا عمارت فیلم را همان میزان که کارگردان در نظر داشته، ترسناک و متفاوت دیده اید؟ حتما نظرات خود را با ما نیز در میان بگذارید.
منبع: کجارو / bustle.com / torontoist.com