مقایسه تحلیلی فارکرای 2 و فارکرای 4 ، جعبه ابزار بازی سازان
به گزارش مجله پریها، اگر شما کارگردان فیلم یا سریال باشید، ابزار زیادی در اختیار دارید تا با استفاده از آن ها، درون مایه (Theme)، لحن (Tone) و سبک (Genre) اثرتان را پررنگ تر جلوه دهید. به عنوان مثال، با اعمال تغییرات در موسیقی متن، تدوین، زاویه دوربین و نورپردازی صحنه می توانید کاری کنید یک صحنه تعلیق آمیز به نظر برسد، حس تنهایی را به بیننده منتقل کند، او را غافلگیر کند و…
اما برای من نکته جالب بازی های ویدئویی این است که سازندگان یک عنصر دیگر نیز برای کنترل احساسات مخاطب در اختیار دارند و آن هم خود عنصر طراحی بازی یا گیم دیزاین است.
از طریق نحوه به کارگیری مکانیک ها و سیستم های مختلف در گیم -پلی می توان واکنش احساسی بازیکن را به بازی کنترل کرد. یکی از روش های جوابگو برای اثبات این مدعا، مقایسه بازی فارکرای 2 و فاکرای 3 و 4 است. البته در این مقاله از فارکرای 3 قلم می گیریم، چون فارکرای 4 از آن ظاهر قشنگ تری دارد.
سناریوی پایه فارکرای 2 و فارکرای 4 یک چیز است: ورود به کشوری خطرناک به قصد ترور کردن یک یاروی کله گنده. در فارکرای 2 این یارو شغال (Jackal) بود و در فارکرای 4 مین ملحد (Pagan Min).
شما در این دو بازی سوار بر خودرو و قایق و مجهز به سلاح های جورواجور در محیط پرسه می زنید، مأموریت قبول می کنید و دشمن هایتان را می کشید. بنابراین در نگاه کلی این دو بازی فرق زیادی با هم ندارند. ولی اگر نظر کسانی را که هر دو بازی را انجام داده اند جویا شوید، به شما می گویند که تجربه یشان زمین تا آسمان با هم فرق دارد.
فارکرای 4 شبیه به شهربازی ای است که برای سرگرمی بازیکن ساخته گردیده و هدف وجودی اش سرگرم کردن اوست. اما فارکرای 2 حس سفری پرخطر به محیطی رام نگردیده را دارد که در آن حس تنهایی، درماندگی و بی پناه بودن قدم به قدم بازیکن را دنبال می نماید.
اگر فارکرای 2 را اینک آخرالزمان (Apocalypse Now) در نظر بگیریم، فارکرای 4 تندر استوایی (Tropic Thunder) است. تفاوت حال وهوای دو بازی به قدری شدید است که باعث می گردد از خودتان سوال کنید: چطور ممکن است این دو بازی هردویشان اسم فارکرای را یدک بکشند؟
حالا سؤال اصلی اینجاست: سوژه این دو بازی کمابیش یک چیز است؛ پس چرا حسی که به بازیکن منتقل می نمایند، تا این حد متفاوت است؟
جواب این سوال را باید در تفاوت های مکانیزم های به کاررفته در دو بازی جستجو کرد، چون این تفاوت ها روی حس بازیکن به هنگام تجربه دو بازی تاثیر می گذارند.
مثلاً در فارکرای 2: 1.اسلحه ها ظاهری زنگ زده دارند و در بدترین موقع ممکن گیر می نمایند. 2.خودروها زود به زود خراب می شوند، برای همین باید زمان بیشتری را صرف تعمیر کردنشان بکنید.
این دو مکانیزم بازیکن را به زحمت می اندازند و باعث می شوند او احساس بی دفاع بودن و بی پناه بودن بکند.
فارکرای 4 قابلیت سفر بلادرنگ (Fast Travel) دارد. به لطف این قابلیت می توانید به هر کجای نقشه که در آنجا امکان جان پر کردن و مهمات خریدن است، نقل مکان کنید. در فارکرای 2 باید خودتان را به ایستگاه اتوبوس برسانید و جابجایی از طریق اتوبوس نیز فقط از چند لوکشین محدود به چند لوکشین محدود دیگر امکان پذیر است.
در فارکرای 2 نقشه پر گردیده از ایست بازرسی نگهبانان، برای این که بفهمید دارید کجا می روید، باید مینی مپ را به طور فیزیکی از کوله پشتی تان دربیاورید، وقتی شب فرا می رسد، جو بازی ترسناک تر می گردد و مسلماً از قابلیت نشانه گذاری روی دشمن ها و ردگیری شان از پشت دیوار خبری نیست.
اوه، داشت یادم رفت: علاوه بر تمام موارد بالا، شما در این بازی مبتلا به مالاریا هستید. این یعنی وسط انجام ماموریت، ممکن است هر لحظه تب کنید و اگر در آن لحظه قرصی در اختیار نداشته باشید، محتمل است بمیرید.
یکی دیگر از تفاوت های بزرگ بین دو بازی هم شیوه ذخیره سازی یا همان سیو کردن است. در فارکرای 4 با حداقل میزان پیشروی روند پیشرفتتان از طریق چک پوینت ذخیره می گردد و در صورت مردن نیازی نیست قسمتی طولانی را دوباره طی کنید. در فارکرای 2 (التبه فقط نسخه کنسولی آن) از چک پوینت و ذخیره بلادرنگ (Quick Save) خبری نیست. بازیکن فقط می تواند روند پیشرفتش را در نقاطی ویژه ذخیره کند و اگر وسط بازی بمیرید، ممکن است نیم ساعت از پیشروی تان از دست برود.
می دانم شاید این سیستم کمی آزاردهنده به نظر برسد؛ به هرحال هیچ کس دوست ندارد وقتش تلف گردد، ولی در عوض این سیستم ذخیره سازی کاری می نماید سنگینی میرا بودنتان را روی وجود خود حس کنید و همین حس ترس، نحوه تعامل شما را با بازی تغییر می دهد. چون یک حرکت اشتباه ممکن است مقدار زیادی از پیشروی شما را به باد فنا دهد و برای همین باید آهسته و با دقت پیشروی کنید و مواجهه با تک تک دشمن ها تنش بالایی به شما منتقل می نماید.
حالا این سیستم را با فارکرای 4 مقایسه کنید: در این بازی مردن اهمیتی ندارد، برای همین می توانید از یک ساختمان بپرید پایین و در هوا چاقویی را در مغز دشمنتان فرو کنید و عین خیالتان نباشد بعدش قرار است چه گردد.
در فارکرای 2 شما همراهانی دارید که گاهی پس از مردن شما را احیا می نمایند، اما گاهی نیز پیش می آید که رفیقتان حین احیا کردن شما خودش می میرد و این یکی دیگر از موارد متعددی ست که شوک احساسی زندگی کردن در دنیای فارکرای 2 را تقویت می نماید.
از عناصر دیگر می توان به سیستم آتش سوزی دینامیک و غیرقابل پیش بینی فارکرای 2 اشاره نمود، عنصری که محیط بازی را همیشه ناامن نگه می دارد، در حالی که در فارکرای 4 به نظر می رسد هرجا که باشید، 20 سانتی متر آن طرف تر مکان امن قرار گرفته است.
در آخر می خواهم راجع به اسلحه های دو بازی صحبت کنم.
فارکرای 4 کلکسیون عظیمی از اسلحه های فوق العاده قدرتمند دارد، من جمله چندین تک تیرانداز مجهز به صداخفه کن که به وسیله آن ها می توانید با خیال راحت پشت بوته ای دراز بکشید و یک لشکر آدم را با هدشات کردن قلع وقمع کنید.
در فارکرای 2 نزدیک ترین سلاح به تک تیرانداز مجهز به صداخفه کن Dart Rifle است، اما این اسلحه بسیار کمیاب است، به سرعت تحلیل می رود و در آن واحد فقط چند گلوله از آن را می توانید حمل کنید. به هیچ عنوان نمی توانید صرفاً به این سلاح اتکا کنید و باید از تاکتیک های دیگری برای پیشروی در بازی بهره ببرید.
فارکرای 4 تمام ابزار (و البته فیل های!) لازم را برای سرگرم شدن در اختیارتان قرار می دهد، اما فارکرای 2 شما را در مضیقه قرار می دهد و دلش می خواهد رس وجودتان را بکشد.
این تفاوت ها به نوبه خود عالی هستند و من سعی ندارم به این سوال پاسخ دهم که کدام بازی بهتر است (البته شما نشنیده بگیرید، ولی جواب فارکرای 2 است!)، اما یوبی سافت موفق گردیده دو بازی کاملاً متفاوت بسازد و دلیل اصلی این تفاوت، مکانیزم های گیم پلی بازی ست.
فارکرای 2 به بازیکن سخت می گیرد و او را در تنگنا قرار می دهد و بدین ترتیب تجربه ای پرتنش و کمابیش تراماتیک برایش به ارمغان می آورد.
از طرف دیگر، فارکرای 4 به نوعی می خواهد به بازیکن حال بدهد و اسباب بازی او باشد، برای همین این بازی را می توان معادل یک فیلم اکشن سبک در نظر گرفت که حول محور نشئه شدن و ترکاندن اشیاء می چرخد. فقط باید حواستان به حیوانات وحشی باشد.
خلاصه این که اگر دارید بازی می سازید، باید یادتان باشد که داستان تعریف کردن به طرح پیرنگ، دیالوگ نوشتن و میان پرده درست کردن ختم نمی گردد. مکانیزم های گیم پلی نیز در انتقال حس وحال خاص به مخاطب و شکل دهی لحن بازی موثر عمل می نمایند. اگر این مکانیک ها با پیرنگ نیز همسو باشند که دیگر نورعلی نور می گردد.
در مقالات بعدی شاید به بازی هایی نیز بپردازیم که سعی دارند این کار را انجام دهند، اما به موفقیت نمی رسند. اما فعلاً بهتر است بروید کمی فارکرای 2 بازی کنید. از آن تجربه هاست که نباید از دست داد.
منبع: دیجیکالا مگ